تبلیغ عقیدتی سیاسی یا جلسه چای!!! 2
صبح فردا در فرصت هواخوری عبدالرحمن را دیدم که زیر پنجره چهارم یا پنجم نشسته بود و دفتری در دست داشت. احساسم بهم می گفت که وقت مناسبی است برای پرسیدن موضوع و توضیح و توجیه مهمانی چای بود تا شاید بتوان بچه ها را اذیت و آزار عراقی ها نجات داد.
ادامه مطلب ...